تو این لحظه های حساس و پر تنش
میخواستم از یکی از عشق های کودکیم بگم
غزل
باید اعتراف کنم که دیوانه وار دوسش داشتم و هنوزم دوسش دارم
عیال جان منو ببخشه
هیچ وقت بهش خیانت نمیکنم،ولی باور کنید عاشقشم
عاشقِ
غزل خداحافظی
.
تو این لحظه های حساس و پر تنش
میخواستم از یکی از عشق های کودکیم بگم
غزل
باید اعتراف کنم که دیوانه وار دوسش داشتم و هنوزم دوسش دارم
عیال جان منو ببخشه
هیچ وقت بهش خیانت نمیکنم،ولی باور کنید عاشقشم
عاشقِ
غزل خداحافظی
.
از لحظه تولد تا الان همه چی دیدیم و همه جا بودیم
با دبه و سطل ماست تو صف بنزین نبودیم که اونم هستیم
واقعا شرایط عجیبیه
فقط یه سوال از اونایی دارم که عکس پرچم جمهوری اسلامی رو میذارن وطن وطن میکنن و داغدار وطن شدن الان.
عزیز دل برادر وقتی جووانای این مملکت رو با شلیک مستقیم میزدن چرا وطن وطن نمیکردید؟
وقتی جوون مملکت رو بهش تجاوز کردن و کشتنش و سوزوندنش وطن وطن نمیکردی؟
تف به شرفی که هیچ وقت نداشتید….
یادمون نخواهد رفت این روزا و روزهای گذشته رو
خودم شخصن اگه بودم همین پرچم رو وطن وطن میکنم تو ک..//..ونتون.
باورش سخته
ولی خدا رو چه دیدید
یه هو دیدید شد.
…….
…….
این صدای اذان صبح
خیلی آشناست برای ما
حالا برای شما هم آشنا شد…..
۲۳ خرداد ساعت ۴ صبح به وقت تهران
میگن باز خطر جنگ زیاد شده
میگن توافق نشه میزنن
میگن ماشه پاشه رو فعال میکنن
میگن منطقه رو میخوان به آتیش بکشن
میگن آقا شنبه اعلاممیکنه بمب ساختیم اصن اووووف
بمب حثته ای شحید هاج صید هسن نسرالله
میگن سهیل میگیرنت میکننت تو گونی ….
نمیدونم والا
حس ندارم دیگه
یه دنیا رو گذاشتیم سر کار و خودمون سر تا پا تو لیدوکایین
واقعا نمیدونم
فقط لطفا یکی یه نوشابه شیشه ای زرد بیاره برام
…..
……….
بیاید قبول کنیم
دعایی مستجاب نمیشه دیگه
مثل همیشه
این بار هم “الهه” به خونه نرسید …
….
………
الان نمیخوام از دستاورد های سفر ترامپ به خاورمیانه بگم
اصن ولش کن
آب از سر ما گذشته دیگه
فقط بگم عربستان و کشورهایی عربی اطرافمون به جایی رسیدن که دیگه حتی برای ما رویا هم نخواهد بود….
حالا اینم ولش کن
واقعا چرا هر جا رو نگاه میکنی شده بستنی انبه سه بعدی میهن….؟
عَن بازی جدیده عایا…؟
….
……….
تو آسمون زندگیم
ستاره بودهِ
بی شمار…..!!
…
…….
از دیروز میخوام یه چیزی بنویسم ، اما تا صفحه سایت رو باز میکنم همه چی از ذهنم میپره و دستم دیگه رو کیبورد نمیره.
لعنت به همه مسئولین از بالا و تا پایینشون
لعنت به پدر و مادرشون
تف به این سرنوشت
چقدر شوم و چقدر تلخه
“چی دادید بهشون که زندگیشون رو گرفتید….”
حسرت یه کم آرامش و شادی به دل این مردم مونده
خیلی خسته م
مثل همه
مثل مردم بندر
تسلیت به هممون
…..
……….
سال ۸۴ بود
دانشجو بودیم
به زور، بچه های فنی مهندسی رو بردن سخنرانی محمود احمدی نژاد
جَوون بودیم و خام
یه برگه داده بودن دستمون که روش نوشته بودن انرژی هسته ای حق مسلم ماست…!
یه ۲۰ سالی از اون سال میگذره
دیگه جوون نیستیم و البته خام هم
برای اون حق مسلمی که ۲۰ سال به خاطرش دهنمون رو گا//#ییدن و جَوونیمون رو ساییدن ، دارن مذاکره میکنن تا نزنن و نکوبن و جنگ نشه.
جالبه نه….
اینو هم به اجبارها اضافه کن
ما اینجا مجبوریم حامله بشیم هر روز …
و هر شب به صورت طبیعی زایمان کنیم عقده هامون رو…
…..
…….اوووووم….لطفن یکی بیاد منو اعدام کنه.
بوس موس
هممون یه مشت انسان مجبور هستیم
از همون روزهای اول زندگی مجبوریم به هر چیزی تن بدیم
هر چیزی…!!
الان دقیقا در همین لحظه دلم میخواست یه تیکه سنگ ته دریا بودم
بی خیال از هرچی اجبار و نیازه
اون پایین واسه خودم عشق می کردم با عروس دریایی ها
دورم کلی مرجان و پری مری دریایی
هیچ چیز مهمی وجود نداشت
تخ/./مم نبود
اصن به من چه مذاکرات چی میشه
…..اصن عراقچی بیاد بره تو گوشم
والا
خدایا بیا سنگم کن جون مادرت