دیدی بعضی وقتا …
دلت می خواد بنویسی ولی هیچی به ذهنت نمیرسه …
من الآن اونجوری شدم …
یه احساس مزخرف …
خب مزخرفه دیگه ……..؟!!؟
مثه اینه که دهنت رو بستن و تو هم هی دلت می خواد نعره بکشی …
هی زور بزنی و نتونی …
فکر کن …
صدات هی تو گلوت خفه شه …
میفهمی که …!؟
ولی نه …
فکرشو نکن …
صبح که بیدار شم خوب شدم و توپول …
هه هه….
توپول …
…….
……………
…………………سهیل.