دیگه به سنی رسیدم که می تونم یه شبه همه اون چیزایی رو که داشتم رو بدم بهت…همشون رو.
به سنی رسیدم که وقتی گم شدی
می تونم بگردم و پیدات کنم
صدام بلند تر شده …
می تونم دیگه از دور صدات کنم
زورم اینقدر زیاد شده که بتونم دستاتو محکم بگیرم که جایی نری
دیگه به سنی رسیدم که می تونم بفهمم یه عالمه تا دیگه هر وقت که می خوای یه چیزیو تعریف کنی هزار بار نگی….
” فَمیدی …؟ “
یاد گرفتم که موهامو کوتاه کنم خودم با موزر تا کچلی سرم زیاد معلوم نشه
الآن دیگه به سنی رسیدم که می تونم زیر بارون تنهایی قدم بزنم و به هیچ دختر بی چتری نگاه نکنم تا دلم براش بسوزه
می دونی رفیق …
من دیگه می تونم روی همه حرفام وایسم
من امروز به سنی رسیدم که می تونم یه شبه همه اون چیزایی رو که داشتم رو بدم بهت …
همشون رو
…………….
………………………….
……….تولدم مبارک.