مهران

مهران از زندگیش تعریف میکنه…
از خاطرات کودکیش ..
با لهجه شیرین خودش و با صداقتی عجیب و گیرا …
می خنده و تعریف میکنه و من به این فکر میکنم که یه پسر 16 ساله چقدر می تونه بزرگ باشه …
ای خدا این دیگه کیه …؟
هر کسی بزرگی و مردونگی رو یه جوری برای خودش معنی میکنه …
تا دیروز منم یه جوری معنی می کردم …
اما الآن میگم بزرگی و مردونگی یعنی مهران 16 ساله …
دلم به حال خودم میسوزه …
خوش به حالت مهران …
خوش به حالت که تو 16 سالگی به جایی رسیدی که حسودیم میشه بهت …
ای خدا …
نشون دادی بهم که مردونگی در حد ما نیست …
صادقانه اعتراف می کنم که جلوی این پسر احساس حقارت کردم …
واقعا من کجا …
و این پسر …
کجا …
……….

…………….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *