آخرین حرف

آخرین پنج شنبه سال …
یاد گذشته ها میوفتیم یه هو …
یاد آدمایی که دیگه پیشمون نیستن ….
هل می شیم …
می پریم پشت فرمون و میریم بهشت زهرا ….
اینقدر جو گیر و تحت تاثیر قرار می گیریم ….
که نرسیده تصادف می کنیم و با یه حرکت حرفه ای..! ماشین چپ می کنیم ….
و آخر خدا رو شکر می کنیم که همه سالم هستن و مشکل خاصی جز ترکیدن ماشین پیش نیومده ….
بهله …
به همین سادگی به همین خوشمزه گی …
……………..
……………………….
………
پ.ن : بنده خدا صاب ماشین که نقشه داشت ماشینش رو ارتقاء بده ….
پ.ن : پسر عمه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *