بابای بیزی

آخه پدر من …
عزیز من …
ماه من …
چرا پروژه هاتو میزاری روز آخر …؟
شب تا صبح بیدار می شینی که چی …؟
هان ….؟
نمیگی این بچه می خواد بخوابه …؟
آخه پس تو کی مخوای آدم بشی …؟
خستم کردی دیگه …
کجا برم از دست تو … به کی پناه ببرم …؟
آخه یعنی تو اینقدر بیزی هستی که وقت کم میاری ….؟
ای خدا من چه کنم با این پدر …
بابامو در اورده …
…….
……………….
….. سهیل .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *