نمیدونم حکمت و قسمت خدا چیه
داستان عجیبیه
نمیدونم والا
فقط حس میکنم به شدت دارم زمان رو از دست میدم
نمیدونم حکمت و قسمت خدا چیه
داستان عجیبیه
نمیدونم والا
فقط حس میکنم به شدت دارم زمان رو از دست میدم
امشبم بخیر گذشت و تختخواب امن و امانه
بهله
و هیچی بهتر از این نیست که بعد از گیر کردن تو کلی ترافیک و شلوغی و چرت و پرت
زیر بارون شدید ، یه جنس لطیف بشینه تو ماشین کنارت و یه بشقاب ماکارونی داغ هم دستش باشه و بگه بخور جون بگیری
بخور عزیزم
بخور فدات شم
بخور قربون اون ابهتت بشم
بخور عشقمممممممم
جوووون بخوررر
خب تا اینجا که خبری نبوده و همه چی امن و امانه
ولی به همین برکت استرس بدی داره این هک شدن
آقا خیلی بده…
فک کن وقتی خیلی شیک و مجلسی میای و سایتت رو باز میکنی و با پیغام شما هک شدید مواجه میشی ، چه حالی به آدم دست میده
درجا شیو میشی
اصلا دلتون میخواد در همون حالت خار مادر جناب هکرو یه عنایتی بکنی
والا
اعصاب مصاب نذاشتن برامون
عجب…!
این دومین حمله تو 3 روز گذشته بود
چی بگم آخه
اووووم الالحساب
اسکرول تختخواب تو ماتحتشون تا ببینیم چی میشه
…..
عجب
زورشون به عمام میرسه
نامردا
زدن هک کردن
ولی اینجا تختخواب خداست
پارتیمون کلفته
بی پدر مادر
اون گوسفند هم درد رو می فهمه
تف به ذاتت
لااقل قبل از سر بریدنش اینقدر عذابش نده
بی شرف
تف به دین و ایمونتون
…..
12 آبان تعیین سطح دارم
سخته
اما باید بشه
و اینکه
میریم …شک نکن…!
دوس دارم
اینجوری
خنکی هوا رو
🙂
همه چی عالیه جز صدای نکره مداحه
و اینکه فیوز هم چیز خوبیه
از غم و غصه بیایم بیرون
عصر جمعه ست
یه بارون و تگرگی داره میاد خداااا
هوا عالیییییی
جووونم چه حسیه
هی رفیق….
همین الآن
یه هویی
یه چیز نرم دلم میخواد
تو دهن آب شه
:))))
لامصب
کجایی پ ؟؟؟
ساعت 8 صبح بود
به عربایی که جلو سفارت وایساده بودن تا شاید بتونن ویزا بگیرن و با صدای بلند حرف میزدن نگاه میکردم
بیشترشون عراقی بودن
یاد حاجی هایی افتادم که سفر مکه شون شد سفر آخرتشون
به نفرتی که نصب به عربا و صعودی ها دارم داشتم فکر میکردم
روژان رفت داخل سفارت و من تو فکر بودم هنوز
زنگ گوشیم منو به خودم اورد
-سلام سهیل .. خبر داری هادی نوروزی مرده امروز ؟
از کجا خبر دار شدی ؟
-بچه ها تو گروه تلگرام گذاشتن
بهش گفتم که احتمالا شایعه ست و واقعیت نداره
قطع کردم و ته دلم اما خالی شد
رفتم تو سایت فارس و ناباورانه دیدم نوشته فوت ناگهانی کاپیتان پرسپولیس
یخ کردم یه هو…باور کردنی نبود…
و…
از دیروز تا حالا هنوز باورم نمیشه
سنی نداشت
هم سن بودیم
چقدر زندگی چرت شده
جوونامون پشت سر هم دارن پرپر میشن و اونوقت یه سری که مرگ کوچیک ترین چیزیه که لیاقتش رو دارن باید هر روز گردنشون کلفتر بشه و …
نمیدونم چه حکمتیه
این روزا چرا اینقدر مزه ش تلخه
…؟