سینوس مینوس برامون نمونده به خدا

اصن هرچی سینوزیته خره

مرتیکه چرت و پرت

یه طرف صورتم اصن تو باغ نیست

چشم راستم قرمز و در حال گریه

گوش راستم نمیشنوه و گرفته

سوراخ دماغ راستم که اصن نگو و نپرس

دست راستمم که همش خواب میره

کلیه راستم که سنگ سازه

اصن یه اوضاعی

پایین تر دیگه نمیرم که اسلام خدایی نکرده به خطر نیوفته

ولی وضع جالبی نیست…

🙁

از امروز دیگه عینک آفتابی نمیزنم

باور کن

یه عمر می ترسیدیم عینک نزنیم و بریم بیرون و خدایی نکرده سگ چشمامون بپره و پر و پاچه یکی رو بگیره

حالا نگو داستان چیز دیگه ای بوده

ای خدا

اینجا کجاست …؟

پاشم برم بدم داعش سرمو ببره

.

لینک

چشمای  ما مردا هم کلی قابلیت داشته ما نمیدونستیم

اشعه ، تیر ، نیرو

واقعا باس از مسئولین تشکر ویژه بکنم بابت همچین برنامه های آموزنده و خوبشون

اصن داعش رو بی خیال

ای جوووووونم

اشعه رو بچسب

امروز می خوام همش مهر بورزم

قربوس بشم

فدا مداشم

والا به قورعان… مگه چنتا سهیل و تختخواب خدا هست

پاشید بیاید

پاشید بیاید بهتون مهربونی بکنم

🙂

الآن

چند ساله که

مهرش تو دلت و

مهرت تو دلش

نشسته

…..

امروز اولین روز مهر بود .

من بود و خدا و تویی که میگفتی سهیل درست میشه…نگران نباش…!

یه صداقت پاره

شرف داره به هزارتا نجابت دوخته شده ..!

………..

بحث واقعا سنگین بود … میدونم

گفتم بگم از حال و هوای وایبر و تانگو بیاید بیرون