از خستگی و کم خوابی اشک از چشام میاد…
هه…
………
نمیدونم
دوچار تنش شدم
یا
دوچار تنِش شدم
از خستگی و کم خوابی اشک از چشام میاد…
هه…
………
نمیدونم
دوچار تنش شدم
یا
دوچار تنِش شدم
آقا کافیه یه شب که می خوام بخوابم ، فرداش کار مهمی داشته باشم
مگه خوابم میبره
تا خود صبح مثه جغد بیدارم
حالا کافیه یه شب فرداش تعطیل باشم
ینی خوابی منو میگیره که رستم رو نگرفت
ینی تف به این اخلاق اورگانیکم
خداهه هم اصن تو باغ نیس
دلش هرشب کفتر بازی می خواد
🙂
رفتم دم سه پشته
دیدم یه خری کشته
زنبورا میگن ویز ویز
………….
این اولین قطعه ادبی بود که تو بچه گی یاد گرفتم و تا الآن برام مونده.
البته نه که قطعه های دیگه رو یاد نگرفته باشما
…بقیه ادبی نبودن
حالا پس فردا به سپهرِ پدسگ چی میخوام یاد بدم خدا میدونه
بچه هه 5 ساله
مثل بلبل داره شاهنامه فردوسی رو میخونه
….
5 سال فقط
داری بهش بدی ….!؟
.
.
.
.
دارم بهش میدم
…
🙂
اصن بخوره تو سرم
آب سیرابی با تی تاب حتی
🙁
ترو خدا
من ماکارونی میخوام با ته دیگ سیب زمینی
نصف شبی با خداهه زده به سرمون
از اونجایی که علاقه زیادی به آشپزی و این جنگولک بازیا داریم
برای تنوع هم که شده
تو تختخواب خدا یه گوشه مطبخ خودمون رو درست کنیم
نمیدونم والا.. فعلا یه ایده ست از علاقه شخصی و معلوم نیست آخرش چی میشه.
پس فعلا بی خیال …
بریم بخوابیم که فردا قراره بریزیم یه سفارت دیگه رو آتیش بزنیم.
خب خدا رو شکر
روابطمون با عربستان تموم شد …
دیگه باس از فردا به فکر یه جای دیگه باشیم حجاجمون شهید بشن…
واقعا حیف شد
….
تو اون گرمای عربستان
زیر اون آفتاب سوزان
تو اون تشنگی شدید و کمبود oxygen
این همه آدم بی گناه به فجیع ترین حالت ممکن مردن
کلی خانواده بی پدر و شوهر و برادر و خواهر و مادر و همسر شدن
مقامات عربستان تخ..مشون هم حساب نکردن و اصن انگار نه انگار…
والا نه سفارتی به آتش کشیده شد .. نه مراجع تقلید صداشون در امد و نه کلاسای طلبه ها تعطیل شد و نه هیچ چیز دیگه ای.
اومدن برای آروم کردن مردم گفتن 3 روز عزای عمومی و خلاص.
…..
حالا یه شیخ نمر نمیر نمور چه میدونم هرچی از حد خودش فراتر رفته و تو کشورش مجازات شده و اعدامش کردن
من اصن خفه میشم هیچی نمیگم.
بشینید ببینید چه ها که نخواهد شد …!
هر چی کشیدیم از این عربستان و اعراب و خاندان عرب بوده و معلوم نیست چقدر بازم باید بکشیم از دستشون.
بی چاره مردم وطنم .
بی جاره من و تو ….
واقعا جای امتم خالی ..چه هوا و طبیعتی
چقدر خوبه بری یه چن روز برا خودت خوش باشی اصن کو..ن لق همه چی
به به
اما تجربه های سفر
قایق پدالی دو نفره سوار میشید دقت کنید نباید زیاد فشار به شما بیاد و اگه زیاد احساس فشار میکنید همیشه احتمال اینو بدید که شاید اون پدالی که زیر پای شما نیست از جاش در اومده و الکی زور میزنید شما.
اکبر جوجه یکی بگیرید با دوتا برنج برای دو نفر کافیه
پلیس های محترم و زحمت کش راهنمایی و رانندگی جاده های شمال که با دوربین در کمین مسافران مخصوصا پلاک تهران نشستن واقعا انسان های شریف و قانعی هستن..حتی با 20 هزار تومن ناقابل هم ..حتی در ساعات پایانی شب
از میرزاقاسمی به راحتی نگذرید
حامد بهداد که باشی همه عاشقت میشن
قبل از رفتن به دستشویی از اطرافیان کسب اجازه و رخصت کنید
لباس خیس روی بند بیرون از خونه پهن کردید اگر ، امیدوار به خشک شدنش نباشید.
اووووم … دیگه چی…
آهان سیر خیلی خوبه… کلی خاصیت داره .. فقط میگن انگار باد تولید میکنه تو شیکم …
و در آخر باید عرض کنم که جنبه منبه رانندگی در جاده رو داشته باشید
بعله
الهی خودم قربوس بشمش