آقا اینایی که میگن به مو میرسه اما پاره نمیشه

همش چرته.. باور نکنید

من چند بار امتحان کردم و پاره شده

و حتی خودمم البته … 🙂

پس همیشه باید تو زندگی منتظر پاره گی و پاره شدن باشید.

زندگی رو دست کم نگیرید

میگرده یه روزنه ای سوراخی حفره ای چیزی پیدا میکنه از همون جا حرکت میزنه

بچه که بودم یه سوراخ رو پرده اتاقم بود که من از اون سوراخ روزا دختر همسایه مون رو دید میزدم و شبا ستاره ها رو نگاه میکردم و از همون سوراخ با خدا ارتباط برقرار می کردم .

راه رسیدن من به خدا و خدا به من از اون سوراخ شروع شد و تا رسیدیم به امروز .

عرض کنم که خواستم یاد آوری کنم برای رسیدن به خدا همیشه دنبال یه راه آسفالته 4 بانده نباشید.

بعضی وقتا از یه روزنه یا سوراخ کوچیک هم میشه به خدا رسید.

و سعی کنید همیشه دنبال سوراخ خودتون باشید و به سوراخ دیگران هم کاری نداشته باشید و بی جهت انگولکش نکنید .

آفرین

دیگه عرضی ندارم …شب بخیر.

همیشه آرزو داشتم وقتی با عشقم دست تو دست داریم تو خیابون قدم میزنیم

وقتی یکی بیاد تیکه بندازه به عشقم و من غیرتی بشم و برم جلو و 2 تا بخورم و 4 تا هم بزنم

هیچ وقت عشقم نیاد جلو و غربتی بازی در بیاره و جیغ جیغ کنه…

خیلی شیک و محترمانه وایسه یه گوشه تا من یاروهه یا یاروها رو جرشون بدم و بعد که اومدم پیشش یه دستمال از کیفش در بیاره و بگه : بیا عشقم .. دماغت داره خون میاد … بذار پاک کنم برات .

اما حیف

شانس نداریم

آخر مثل همون خوابی که دیدی میشه

میای جلو همون یاروهه  که داشتم جرش میدادم ضایمون میکنی و دوتا چیز درشت و گنده هم بهمون میگی و اصن گور بابای چاقویی که خوردیم و خونی که ازمون رفته.

بعدشم پا میشیم دوتایی گم میشیم تو خونه

🙁 هعی زندگی

اصن مهم نیست ..اشکال نداره

مهم جر خوردن اون یاروهه بود که خورد.

طبقه بالاییمون

یه زوج جوونن که تازه مزدوج شدن

الان دوساعته دارن یورتمه میرن و بدو بدو میکنن

اصن کاری به سر و صدای دویدنشون که رو سرمونه ندارم

لامصب این قوه تخیلمون ولمون نمیکنه

چرا آخه …؟

صبح جمعه ای چرا با اعصاب و روان و تخیل عمام امت بازی می کنید…

…..


کلا دوربین مدار بسته چیز خوبیه ها

اما نه تو آسانسور

شاید یه عمامی باشه و حوصله ش سر رفته باشه و دلش یه کم هیجان بخواد

شب جمعه ست خب

هرکی یه چیزی دلش میخواد و ما هم دلمون خیلی چیزا میخواد و میخواست  ولی خب امکاناتش نیست

🙂 به همین برکت

هیچی دیگه این میشه که نشستیم با خداهه دوربین داخل آسانسور رو دید میزنیم

جوووون

دلم برای برای ماهیا سوخت

چه مظلومانه داشتن تو روغن سرخ میشدن

بی چاره ها با اون چشماشون داشتن حرف میزدن انگار

خب چرا کله ش رو نمیکنن و بعد سرخش کنن ..؟

اینجوری نامردیه خب

با خدا قرار گذاشتیم تو جهنم خواستن منو تو روغن سرخ کنن قبلش کله مو بکنن

اینجوری دل فرشته مرشته ها و حوری موریا برای مظلومیتم نمیسوزه دیگه.

گناه دارن حیوونیا

🙁

این خوب میشه نوبت اون یکی میشه

اون یکی رو میبریم و خوبش میکنیم ، دوباره این یه چیزیش میشه

دوباره این خب خوب میشه و تا میایم نفسی تازه کنیم

دوباره اون یکی یه هویی غافلگیر میکنه و …

و این چرخه و دایره ایست که سالهاست میچرخه و ما در این دایره سوراخ زیر سوزن پرگارشیم

دقیقا به همین شدت

خلاصه

خدارو شکر

باید برم یه گلدون بخرم بذارم تو ماشین

لازم میشه…

به همین برکت

چه ترافیکیییییییییییییییییییه

من ساعت 12 شبم نمیرسم خونه خب

اصن بخوره تو سرم … نمیخوام برسم

تو ماشین دمبه مبه یا چه میدونم شیشه نوشابه ای چیزی هم ندارم خب

🙁

اونایی که تو این شرایط گیر کردن فقط میفهمن چی میگم

خب لامصبا پوتین اومده که اومده

به … سپهرم که اومده

باز کنید خب