رقص چاقوش چقدر زیبا بود …
شمع ها رو فوت کرده بودم …
خامه های سفید روی کیک …
….
شاباش می خواست …
دلبری می کرد قاطی مهمونا …
موزیک با صدای بلندی می کوبید …
تو چشام نگاه می کرد …
چند باری اومد جلو و برگشت …
….
رقص چاقوت خیلی زیبا بود …
کیکی که دهانم گذاشتی …
نمیدونم …
مزه خون می داد …
……
…………………………
…… سهیل .