چه ترکیبی…

صداش رو زیاد میکنم

“قصه من و غمِ تو …قصه گل و تگرگه”

رفیق تاحالا سیگار ذهنی دود کردی …؟!

من بارها و بارها ….باور کن حتی بوی سیگار رو تو خونه حس میکنم تا چند روز بعدش.

ترانکوپینم رو خوردم اما باز خوابم نمیگیره …!

نمیدونم …

واقعاچرا باید یکی صدای ضبط ماشینش این ساعت شب اینقدر زیاد باشه..؟

اونم سیاوش قمیشی …

…؟

چرا من دانلود کردم و این موقع شب دارم گوش‌میدم….؟؟

چه حالی داشته شاعرش وقتی شعرشو نوشته…؟؟

ساعت ۳ شب

۱۲ شهریور ۱۴۰۴

من و خداهه و جای خالیت و کاپیتان بلک آلبالویی و قصه گل و تگرگ…

چه ترکیبی ….

خارکن

تختخواب خداست اینجا

باید که خداهه هم باشه یه وقتایی

مثل ۸ مرداد ۴۰۴

میدونی رفیق …هر کاری کردن که نشه…ولی شد..!!

چون خداهه بود

۸ مرداد و مجتمع قضایی صدر و من و خداهه و مرتیکه خارکن….

………….

از وسط به دو طرف

مثل همه مردم اینقدر خشمم زیاده که نمیشه با کلمات بیان کرد

ببین روزگارمون چی شده

قطعی برق ۲ بار در روز

قطعی آب چندین ساعت

یه مملکت فشل و درمونده شدیم

هیچی سرجاش نیست

به جایی خواهیم رسید که همدیگه رو پاره کنیم سر نیازهای اولیه

حالا ببین کی گفتم

پاره….

سقوط

خیلی ساده ست

ساعت ۱ ظهر همه مردم با هم برن حموم

بعدش بیان بیرون و با هم سشوار روشن کنن، موهاشون رو خشک کنن

به همین تلخی یه مملکت سقوط میکنه

….

Divorce

پشت موتور بودیم

ترافیک بود و شلوغ

گفتم دیگه چه خبر ؟

گفت داریم جدا میشیم سهیل

طلاق…

….

سکوت کردم …نپرسیدم چرا…سکوت کرد.

انگار میدونستم ، انگار میدونست که میدونم

تهران جهنم بود و آفتاب در مستقیم ترین حالت خودش

پشت موتور بودیم و من

فقط

…دلم

خونه رو میخواست و تو .

….

………

:((