بهله ….؟!
میتونی …؟
میتونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی …؟!
ایول …
بهت تبریک میگم …
شما همین الآن ماه رو دیدی …
عیدت مبارک …
…….
پ.ن 1: این متن رو خیلی ها برام فرستادن ….
پ.ن 2: بهله …
پ.ن 3: یادت باشه که ما یه عمریه ماهزاده ایم و هر روزمون عید …..
پ.ن 4: چند دقیقه دیگه که افطار بشه ماه رمضون امسال هم تموم میشه … رفت تا سال دیگه … ایشالله نماز و روزه های همه قبول باشه … عید همتون مبارک…
پ.ن 5 : همین دیگه …
پ.ن 6 : …………
…………………………..
…………..
دستهبندی نشده
نه تا نه
چقدر دلم براش تنگ شده …
برای اون پسر کوچولوی ۴ ساله که بزرگترین دغدغه اش این بود که یه توپ دولایه داشته باشه … فکر می کرد اگه بابا براش اون روز بستنی نخریده دیگه بدبخت ترین آدم روی زمینه …
همیشه تفریحش این بود که وقتی با کسی میره خرید تو راه موزائیک های خیابونو بشمره …
یک ..
دو …
سه …
چهار …
پنج …
شش …
هفت …
هشت …
نه …
باه بایی … بعد نه چنده ؟!
ده …
ده … باه بایی بعد ده چنده ؟!
یازده …
باه بایی یازده یعنی چی ؟!
یعنی دوتا یک … کنار هم …
دوتا یک …
سه تا یک …
چهارتا یک …
پنج تا یک …
شش تا یک …
هفتا یک …
هشتا یک …
نه تا یک ….
باه بایی بعد نه تا یک میشه یکی دو ؟!…
به نظرش بعد نه تا نه دنیا تموم میشد … به نظرش بیشتر از نه تا نه دیگه هیچی نبود … واسه همین همیشه مامان و بابا رو نه تا نه دوست داشت ! …
………
…………………..
حاضر بودم همه رو نه تا نه دوست داشته باشم … اما همیشه تو ۴ سالگی بمونم…!
…………….
………………………
…….
اگه یه قطره عاشقی … وصل به دریات می کنه
……
…………
این سه شب هم مثل سالهای دیگه که اومدن و رفتن …
میان و میرن …
خدایا …
خدایا ببین این بنده هاتو …
ببین دل شکسته ها رو …
دستایی که به طرفت دراز شده و التماس دارن …
خدایا ….
خیلی ها امشب سلامتی و شفای مریضشون رو میخوان …
خیلی ها سفر کرده دارن و چشم براهن …
خیلی ها از مشکلات زندگی بریدن …
خیلی ها گم کرده دارن و غریبن …
خدایا …
خدایا به حق این شبای عزیز …
به حق این همه اشک …
به حق این همه دل پر از غم …
حاجت همه رو بده …
خدایا این شبا، تنها زمانیه که مثل منه گناه کار، ازت طلب بخشش کنیم …
خدایا اگه قلبی رو شکستم …
اگه دروغی گفتم …
اگه بدی کردم در حق کسی …
اگه نامهربونی کردم …
که میدونم همه این کارا رو کردم ….
با تمام کوچیکی و حقارت ….
قسمت میدم به این شبای عزیز ….
به بزرگی و مهربونی و کرم خودت …
دریاب مارو …
دریاب مارو …
دریاب مارو …
……………………….
………..
………

ترشی
ببین بچه …
خواسته هات همیشه باید اندازه ی داشته هات باشه …
فهمیدی …؟!
…..
یکی بیشتر از اون چیزی که داشت می خواست …
میدونی آحرش چی شد ….!؟
…..
ببخشید استاد یه سوال داشتیم …
آدمای موفق چرا موفق شدن …!؟
…..
…………….
……
موفقیت = داشته ها
پ.ن : رو دیوار دبستان نوشته بود .
…………
……………..
… سهیل .
زرشق
الآن دقیقن قابلیت اینو دارم که کف دست راستمو بذارم رو زمین…
بعد به آرامی اول پای چپ و بعد پای راستمو بگیرم بالا…
بعد در همون حالت سر و ته بخوابم …
آخه دو شبه که کم خوابیدم … خوابم می آد …
خسته م …
نه این طوری نگاه نکن …
نمی خوام بگم از هجوم وحشی دیوار …
نمی خوام بگم دیگه دلم برای تو هم پر نمی زند …
تازگی ها اینقدر مهربون شدم که دلم حتی برای تو هم پر می زند … فک کن …!
خوابم می آد …
خوابم می آد …
خدایا …
……
این صدا را می شناسی …!؟
من او را دوست دارم … دوستت دارم …
فک کنم بهش میگن مِشق یا شایدم پشق و کِشق و زرقش و …
صدات واسم آشناس …
اما مثل این که حرف تازه ای نداری که بزنی …
حرفات جالبه …
اما دلیل بیانشونو درک نمی کنم …
– بهله ….!؟
………… سخته میدونم …
…..
……………….
ببخشید دوست عزیز …
– عذر میخوام …چی چیز …؟
عزیز …
– نه خب … اون وقت این عزیز یعنی چی …؟
هیچی بابا …
فقط می خواستم بگم که …
آدما چقدر زود میان و زود میرن …
بعد از 17 ، 18 سال اومدن و فقط 45 روز موندن و رفتن …
یه حسی دارم …
یه حس غریب …
یه چیزی تو همون مایه های زرقش ….
تو دلم همش میگم …
نمی آد … می آد… نمی آد …می آد …نمی آد …
آره میدونم داداچ…
خیلی …
خوابم می آد …
………………..
…………………………….
………… سهیل .
زندگی
بتازون …
هر چقدر دلت می خواد …
تا جایی که میتونی بتازون …
تو این جاده بلاخره یه جایی افسار پاره میشه …
اون وقت ببین چه جوری میتازونمت …
هر چقدر ضربه های تو محکمتر بود ، قدرت من بیشتر شد …
پس بتازون …
با تمام قدرت و بی رحمیت …
بتازون که دیگه آخراشه …
بتازون ……
………………………
……..
…………
بازی
اوووووم
گرگم به هوا
دقیقا چه جوری بازی میشه
….
راستی تو بهترین پست شرکت کنید .. باحاله …ما که از این پست های باحال نداریم
بدون شرح
رفت و یه گوشه نشست …
خیلی آروم و بی سر و صدا شده بود …
گرفته به نظر می رسید …
………
……………….
…. راست می گفت …
خیلی وقته بچه ی خوبی شده …!
……..
…
……………….. سهیل .
False…
همه ی ما خیلی راحت می تونیم تریپ آدمای خفن رو در بیاریم که خیلی حالیشونه و آخر منطق و روشن فکرین …
هه هه …!
بازم دروغ …
آره رفیق …
خودمونم میدونیم که وقتی مشکلی پیش میاد چقدر رفتارمون ، افکارمون ، برخوردمون بچه گانه ست …
……………..
………………………..
…………
Thanks Cobber
یه چیزایی تو ذهن آدم می مونه …
یه چیزایی تو دل آدم …
اونایی که تو ذهنته رو می تونی بگی …
اما اونایی که تو دله رو نمیشه بگی …
آره عزیزم …
نمیشه گفت …
مثل احساس امشب …
یه احساس پاک و دوست داشتنی …
خدا رو شاکرم که تو روزهای سخت زندگی …
لحظه هایی رو فراهم می کنه که میتونی خیلی از سختی ها رو فراموش کنی …
قشنگیه زندگی به همیناست …
و این قشنگی رو تو هدیه دادی به من …
هیچ وقت فراموش نخواهم کرد …
مرسی رفیق….
………………………………..
پ.ن: برداشت هر کدوم از ما، از زندگی با هم دیگه فرق داره … نمیدونم چرا ولی لازم دیدم این مطلب رو بدون کامنت بذارم ..
……….
…………………..
……….