هم شاگردی سلام

اول مهر ….

داشتم با عکسای قدیمی خاطره بازی میکردم

عکس اول دبستانم رو دیدم

چقدر زود گذشته تا امروز…انگار‌ همین دیروز بود‌‌‌

نمیدونم چرا اسم هیچ کدوم از همکلاسیام یادم نبود …. الان کجان..؟ چی کار میکنن…وضعشون چه جوریه ..؟

چرا هیچ تصویری از اون دوران ندارم من

اسم معلمم چی بود..؟

کلاسمون چه جوری بود…من میز چندوم مینشستم ‌‌‌…؟

درسم‌ چه جوری بود ..؟

ای خدا چرا هیچی‌ یادم نمیاد از اون روزا …….

چرا اینقدر زود داریم پیر میشیم‌…؟؟

img_20160922_012534

و اینکه خیلی هاتون اون موقع هنوز به دنیا نیومده بودیدا…

راستی عمام کدومه ..؟

هرکی درست حدس بزنه تایید میشه کامنتش

میگویم چرا رابطه ات را به هم زدی؟
میگوید لَست سین رِسِتنلی ام کرده بود..!
آخه این دیگه چه مدلیه
یعنی این رابطه به سبک تلگرام پدیده ای شده برای خودش‌عاقا
مدام در حال چک کردن هم دیگه که چه موقع آنلاین شده ؛ چه موقع آنلاین نبوده ؛ چه ساعتی از شب خوابیده ؛ چه ساعتی بیدار شده ؛ سر کار چرا آنلاین شده ؛ چرا چند وقته آنلاین نشده و …
خدا پدرِ اس ام اس را بیامرزد…
اس ام اس بازی چه کِیفی میداد‌ خداییش …تمام سعی مان این بود که حرف هایمان را در یک اس ام اس جا کنیم و بخاطر پولی بودنِ هر پیام زمان بخصوصی را برای حرف زدن انتخاب میکردیم و اضافه گویی هم نداشتیم و میرفتیم سرِ اصل مطلب!
آنلاین مانلاین هم نداشت و حداکثر آپشنش دلیوریش بود.
الان هر دو طرف آنلاین هستن و تا هر وقت هم دلشان بخواهد با هم حرف میزنن و خودشونو خفه میکنن
اما هر دفعه با خودشان میگویند که چرا من اول باید پیام بدهم…
و فقط چک میکنند و تکرار این جمله که یعنی آنلاینه داره با کی زر میزنه…؟
در این مواقع میروند سراغ دوست دختر/پسر قبلی یا فردی که به او مشکوک هستند و او را نیز چک میکنند و اگر او هم آنلاین باشد… وااااویلاااا …
هی از دماغ نفس میکشند و لب گاز میگیرند..
حالا نوبتِ حرف زدن به زبان پروفایل است…
آخ که این پروفایل نوشته ها چه معناهایی که ندارد..!
خدا نکند طرفین کانالی چیزی داشته باشند…
دیده شده مدیر کانال بخاطر فهماندن مسئله ای به دوست دختر/پسرش یا مخاطب و یا مخاطبای مورد نظرش پست‌های ادبی خاصی که معمولا انتهاشون اسم‌ یه آدم معروف رو‌ هم نوشته گذاشته و مخاطبش هر جور با پُست ور رفته منظورش را نفهمیده!
در اوجِ خوب بودنِ رابطه هم به جای دوستت دارم قلب میفرستند و این اواخر هم جای شب بخیر گیف گربه ای که روی کاناپه ولو شده است و از این جور احوالِ لا معلوم!
هعییی روزگار…لامصب این نوشته لحن ندارد و به خودیِ خود بی جان هست حالا تو آمدی برایش جایگزینِ استیکر و گیف هم انتخاب کردی؟
بگو دوستت دارم…
شب بخیر را بگو….
بوس و بغل که مجازی نمیشود…..
یک مقدار دیوانگی خرج کن و بلند شو برو جلوی درشان و با سنگ بزن به پنجره اتاقش!
حالش را خوب کن!
حالِ این رابطه های تلگرامی و مجازی خوب نیست و تلفاتش را خواهیم داد!
حواسمان نیست
حواسمان باشد..
لَست سین رِسِنتلی نشیم تو واقعیت…

عمام ک.خلی می باشم بی شک

که نصف شبی

با کلی خستگی و فکر و خیال

آهنگ کلاغ دم سیاه شهره رو گوش میدم و …

هی ریپلی میکنم از اول

نمیدونم ولی مطمئنم

یه چیزی لای به لای نت های این آهنگ هست

یه چیزی که من و تو رو کنار هم نشوند

…..!

قار قار … قار قار

هیچ وقت دوس ندارم بچه م مثل خودم جایی بزرگ بشه که مردمانش برای حل مشکلاتشون بیشتر از اینکه تلاش کنن ، دعا میکنن تا مشکلشون حل بشه

از جلوی مصلا که رد میشدم

مردم دسته دسته میرفتن برای دعای روز عرفه

نمیدونم واقعا

شاید من عمام کافری باشم

اما وقتی از کنار گوسفندایی که امروز کنار خیابون به بدترین شکل ممکن بسته بودنشون و منتظر بودن تا حاجی هایی که از دعای عرفه برمیگردن بیان و بخرنشون و سرشون رو جلو در و همسایه ببرن و جیگرشون رو کباب کنن بزنن به بدن و احتمالا خدایی که با دیدن این چیزا باید براشون ثواب بنویسه و گناهانشون رو ببخشه و برن بهشت صفا کنن ….

مطمئن شدم من از جنس این مردم نیستم

والا تو پست قبلی منظور این نبود که نباید به پدر و مادر خود خدمت کرد

لطفا برداشت های احساسی نکنید

جوونی و آرزو که هیچی نیست..لازم باشه جون و نفسم رو هم‌ برای مادرم میدم.

عاقبت بخیر شد …!

….

تعریف یکی رو شنیده بودم چند سال پیش

یه پسری که مادر پیر و مریضش رو ۷ سال نگهداری کرده بود

بدون هیچ چشم داشت و منتی

۷ سال مادری که در کما بود رو پرستاری کرد

بهترین لحظه های جوونیش رو ندید

از آرزوهاش گذشت

از تفریح و ازدواج و کار و هزار و یک خواسته ش گذشت و از مادرش نگهداری کرد.

مادرش متاسفانه چند سال پیش فوت شد و …خدا رحمتش کنه.

خودش اما

عاقبت بخیر شد

دیروز تو سن چهل و چند سالگی جنازه ش رو بعد از ۳ روز تو خونه ش پیدا کردن

سکته کرد و مرد و فردا مراسم خاک سپاریشه

………

………….!!!

یه پست کاملا واقعی :)

خب

مثلا من‌ یه پست بذارم تو تختخواب با این موضوع

“چقدر من خیار دوست دارم”

….

حالا برداشت اطرافیانم از پست جدیدم

خواهر گرامی : همینه دیگه .. از بس خیار میخوری اینقدر شُل و ول شدی

پدر گرامی: ما سن و سال شما بودیم رومون نمیشد حتی جلو بزرگترامون به خیار فکر کنیم چه برسه به اینکه در موردش پست بنویسیم

مادر گرامی: -مرتضی(پدر محترم) پاشو برو ۲ کیلو خیار بخر سهیل پسرم دلش خیار میخواد …قربون گل پسرم بشم

عیال عزیز: لپوووووو …..؟خیار‌‌‌…! خیار کیه…! منظورت از خیار کی بوده…؟ هان …؟ پر رووو …وقتی محرومت کردم میفهمی خیار یعنی چی‌

امت منحرف : جوووون بابا ‌.‌.. عمام با خیار چی کار داری … نمک میزنی یا روغن ‌..‌.. جوووووون

…..

الهی قربون همه شووون بشم

مخصوصا عیالمون که از همینجا بهشون سلام عرض میکنم و فداش میشم و دورش میگردم و جا داره از همین بلندی بگم که عیال جان خیلی خاطرتو میخوااااااام :* :* :*