عمام ک.خلی می باشم بی شک
که نصف شبی
با کلی خستگی و فکر و خیال
آهنگ کلاغ دم سیاه شهره رو گوش میدم و …
هی ریپلی میکنم از اول
نمیدونم ولی مطمئنم
یه چیزی لای به لای نت های این آهنگ هست
یه چیزی که من و تو رو کنار هم نشوند
…..!
قار قار … قار قار
عمام ک.خلی می باشم بی شک
که نصف شبی
با کلی خستگی و فکر و خیال
آهنگ کلاغ دم سیاه شهره رو گوش میدم و …
هی ریپلی میکنم از اول
نمیدونم ولی مطمئنم
یه چیزی لای به لای نت های این آهنگ هست
یه چیزی که من و تو رو کنار هم نشوند
…..!
قار قار … قار قار
هیچ وقت دوس ندارم بچه م مثل خودم جایی بزرگ بشه که مردمانش برای حل مشکلاتشون بیشتر از اینکه تلاش کنن ، دعا میکنن تا مشکلشون حل بشه
از جلوی مصلا که رد میشدم
مردم دسته دسته میرفتن برای دعای روز عرفه
نمیدونم واقعا
شاید من عمام کافری باشم
اما وقتی از کنار گوسفندایی که امروز کنار خیابون به بدترین شکل ممکن بسته بودنشون و منتظر بودن تا حاجی هایی که از دعای عرفه برمیگردن بیان و بخرنشون و سرشون رو جلو در و همسایه ببرن و جیگرشون رو کباب کنن بزنن به بدن و احتمالا خدایی که با دیدن این چیزا باید براشون ثواب بنویسه و گناهانشون رو ببخشه و برن بهشت صفا کنن ….
مطمئن شدم من از جنس این مردم نیستم
والا نه خبر خاصی هست.
نه چیز خاصی به ذهنم میرسه بگم.
هیچی آقا
زنده ایم
همین.
والا تو پست قبلی منظور این نبود که نباید به پدر و مادر خود خدمت کرد
لطفا برداشت های احساسی نکنید
جوونی و آرزو که هیچی نیست..لازم باشه جون و نفسم رو هم برای مادرم میدم.
عاقبت بخیر شد …!
….
تعریف یکی رو شنیده بودم چند سال پیش
یه پسری که مادر پیر و مریضش رو ۷ سال نگهداری کرده بود
بدون هیچ چشم داشت و منتی
۷ سال مادری که در کما بود رو پرستاری کرد
بهترین لحظه های جوونیش رو ندید
از آرزوهاش گذشت
از تفریح و ازدواج و کار و هزار و یک خواسته ش گذشت و از مادرش نگهداری کرد.
مادرش متاسفانه چند سال پیش فوت شد و …خدا رحمتش کنه.
خودش اما
عاقبت بخیر شد
دیروز تو سن چهل و چند سالگی جنازه ش رو بعد از ۳ روز تو خونه ش پیدا کردن
سکته کرد و مرد و فردا مراسم خاک سپاریشه
………
………….!!!
جووووون
شب جمعه ست و …
……
کلید ندارم برم خونه و پشت در موندم….
همین
خب
مثلا من یه پست بذارم تو تختخواب با این موضوع
“چقدر من خیار دوست دارم”
….
حالا برداشت اطرافیانم از پست جدیدم
خواهر گرامی : همینه دیگه .. از بس خیار میخوری اینقدر شُل و ول شدی
پدر گرامی: ما سن و سال شما بودیم رومون نمیشد حتی جلو بزرگترامون به خیار فکر کنیم چه برسه به اینکه در موردش پست بنویسیم
مادر گرامی: -مرتضی(پدر محترم) پاشو برو ۲ کیلو خیار بخر سهیل پسرم دلش خیار میخواد …قربون گل پسرم بشم
عیال عزیز: لپوووووو …..؟خیار…! خیار کیه…! منظورت از خیار کی بوده…؟ هان …؟ پر رووو …وقتی محرومت کردم میفهمی خیار یعنی چی
امت منحرف : جوووون بابا ... عمام با خیار چی کار داری … نمک میزنی یا روغن .... جوووووون
…..
الهی قربون همه شووون بشم
مخصوصا عیالمون که از همینجا بهشون سلام عرض میکنم و فداش میشم و دورش میگردم و جا داره از همین بلندی بگم که عیال جان خیلی خاطرتو میخوااااااام :* :* :*
زن ها موجودات عجیبین
خیلییییییی
مثلا گاهی حاضرن خوشبخت نباشن
البته
فقط در کنار مردی که دوستش دارند…
۲۸ مرداد
امروز رو تو تمام تقویم ها “کودتا” ثبت کردن
راستی رفیق کودتا میدونی چیه و کجا و کی شروع شد..؟
من کودتا رو ۱۳ ۱۴ سال پیش فهمیدم
روزی که “تو” رو دیدم
روزی که “تو” وارد زندگی من شدی
کودتا از همونجا برای من شروع شد
روزا و شب هام تغییر کرد
لحظه ها رنگش عوض شد
وارد زندگیم شدی و قلبم انقلابی به پا کرد…
راه زیادی رو طی کردیم من و “تو” تا رسیدیم به امروز
۲۸ مرداد ۱۳۹۵
چه زیباست امروز
روز تولد کودتای “عشق”
عزیزم
نازنینم
تولدت رو از صمیم قلبم تبریک میگم
و……..
خوش به حالم
که “تو” رو دارم
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
این پیک رو میزنیم به سلامتی تو
من پایین تر میزنم
یا نه اصلن میزنم زمین
مثل بچه گیا …
میزنم زمین هوا میره ..!
فکرم ..
نمیدونی تا کجا میره
با کی میره .. چرا میره .. ؟
مهم نیست
مهم قلبمه که بی تو هیچ جا نمیره…
حتی
شمال.