خودش گفت که اول باید خواست …
و خودش گفت که خواستن هم توانست است …
……..
یه روزی … یه جایی … یکی بود ….که با یه بدبختی ،تونست دیپلمش رو بگیره …
چون یه سال مردود شده بود ناچار شد بره پیش دانشگاهی شبانه درس بخونه …
توکلش به خدا بود …
پله پله رفت بالا …
حالا چند سالی گذشته از اون روزا …
و اون به جایی رسید، که شاید تو خواب هم تصور نمی کرد …
جایگاه کمی نبود براش …
حتی برای یه لحظه …
هم کار بودن با کسایی که تا دیروز فقط اسمشون رو شنیده بود …
واقعاً باور کردنی نبود …
کار کردن تو جایی که شاید آرزویی بود روزی براش ….
……
این اول راهه …
اون تازه شروع کرده …
اما میدونه که اگه بخواد می تونه …
چون خودش گفت : ….
خواستن توانستن است …
………….
………………….
پاییز 1386 … برج میلاد …گروه نقشه برداری سازه.
سلام
انتخابش مبارك باشه
انشاءالله هميشه هم موفق باشه
آري!خواستن توانستن است اگر او نيز بخواهد
بهله!
تازه شم! يكي بود كه يه روزي، از يكي از بزرگترين عشقهاي زندگيش يعني وبلاگش گذشت تا بتونه 3سال بعد، از بالاي برج ميلاد تهرون رو ديد بزنه!
این اول راهه …
اون تازه شروع کرده …
اما میدونه که اگه بخواد می تونه …
چون خودش گفت : ….
خواستن توانستن است …
پسر كوچولوي ديروز ما، مهندس امروز و استاد دانشگاه فرداست…. اگر اراده اش مثل الان آهنين و محكم باشه.
______________
سهیل: بهله …بهار جونی خودت خوب میدونی که ما هر چیم باشیم جلو شما به حساب نمیایم …
فوق رو که گرفتی رفت …ما که میدونیم داری میزنی تو گوش دکتری ..
و البته که میدونیم بی شک اونو هم می گیری …
مگه نه …؟
ایشالله
مبارکش باشه! ایشالا که همیشه خندون باشه!
جدا خودت بگو لذت نداره از اون بالا شهرو دید زدن!!! اونم کی تو پاییز!!!
سخت است بی هم صدا فریاد زدن و ندانستن اینکه چرا باید فریاد زد!!! فرقی اگر هست در چگونه فریاد زدن است، اما مقصد یکیست!
akhe in eshgheeeeeeeeeeeee maneeeeeeeeeee,divonasham