امروز …
نذری …
شُله زرد…
هر کسی تو حال و هوای خودش بود و با دنیای خودش حال میکرد….
و من به این زردی شُل فک می کردم که موقع هم زدن یکی اسم علی توش دیده بود و یکی الله و یکی قسم جون مادرش رو می خورد که محمد رو دیده ….!!
…….
………………….
…سهیل.
امروز …
نذری …
شُله زرد…
هر کسی تو حال و هوای خودش بود و با دنیای خودش حال میکرد….
و من به این زردی شُل فک می کردم که موقع هم زدن یکی اسم علی توش دیده بود و یکی الله و یکی قسم جون مادرش رو می خورد که محمد رو دیده ….!!
…….
………………….
…سهیل.
اوللللللللللللللللللللللللمممممممممممم
خب حالا كه چي؟!!!
جنبه داشته باش!!! 😀
سلام داداشی جونم. ممنون اومدی پیشم. خوبی؟خوشی؟بابا دلم واست یه دنیا تنگیده چرا اینقدر کم پیدایی؟ کلک سرت کجا بنده که دیر به دیر به ماسر میزنی؟امروز ما هم شوله زرد داشتیم.پدرم در اومد تا آماده شد اما وقتی آماده شدو بوی زعفران و گلاب فضای خونه روپر کرد یه حس خوب داشتم.به نظرم اینکه میگن درشو بگذارین اسم یه بزرگی می اوفته این بیشتر تصورات ماست تا اینکه واقعا اسمی بیافته شایدم من اشتباه فکر میکنم….دوست دارم هوارتا :X Y -* بازم دوست دارم داداش گلم A
دل به دل راه داره رها … Y
دلیل کم پیدایی هم درگیری های زیاده زندگیه ….. 🙂
فدای تو مهربونم…. -*
سلامممممممممممممممممممممممممم/………بااین دختره زودتراومد :)) …..خوبی؟خوش میگذره؟ماهم شله زردداشتیم….جات خالی…البته خودتونم که داشتین :)) من نپرسیدم چه اسمی در اومده 😀 اصلا سردیگم نرفتم…فقط پارسا :)) …گفتم برم طرف دیگ بایدپارسارابکشم بیرون…بی خیال شدم :)) امیدوارم همیشه زندگی بروقف مرادت باشه وبهت خوش بگذره :X مواظب خودت باش…بای A
به به ….می بینم که همه دسته جمعی شله زرد داشتیم …. 😉
الهی قربون رفیقم بشم که مثل خودمه و میخواد با کله بپره تو دیگ …. Y
منظورت وفق ه عزيزم؟! :X
من خیلی واسم عجیبه …راستش خودم تا به حال به چش م ندیدم…پس نمیتونم منکرش بشم
یا که تاییدش کنم…
اما ته دلم قبول ندارم …جس میکنم یه جور تصویر تلقینیه!!!!
اینجا چند نفر نویسنده میباشند؟؟
اینجا دو نفر هستن ….خودم و بابام…یا بهتر بگم من و پسرم….!
میبینم زدی تو خط خرافات ؟
من چرا شله زرد نخوردم ؟(هـــــــــــــــــــــــــــــی روزگار خواهر زاده هم خواهر زاده های قدیم)
ولی دوستت که دارم .
یه کم دقت میکردی اسم خاله صبا رو تو دیگه میدی:))
والا ما خودمون هم باور نداربم….ولی گویا کلی اسم و فامیل دیده بودن …. 😀
خب خاله جون آدرس میدادی میگفتم برات بفرستن … ;;)
فدای یه تار موت ….منم میدوستمت… -*
جسارتاً، كاش ياد بگيريم روي عقايد پاك همديگه اسم خرافات نگذاريم صباي عزيز!
گمونم اين اولين پله ي دموكراسي باشه، نيست؟!
چی بگم از کجا بگم
دردمو با کیا بگم
بهتره که دم نزنم
حرفی از عشقم نزنم……
اینم جواب سوالت////
راستی خیلی منتظرت بودم بی معرفت
خدا نکنه خواهری من درد و غم داشته باشه Y ….بهدشم درسته این داداش سهیل شما کوچیکه و خیلی هم کوچیکه اما دلش جا داره برای تمام دردای خواهر مهربونش…… -*
ابن چند وقت واقعا سرم شلوغ بود ….ببخش به بزرگیت این بی معرفتی هامون رو …. :>
والا من كه چند سال پيش با همين جفت چشمام ديدم كه اسم علي(ع) روي آش بود!
نمي دونم قضيه اش چيه واقعاً!
شايد واقعاً قدرت تلقينه يا شدت ايمان!!
هرچه كه هست آرزو مي كنم همه ي آرزوهاي عزيزترين برادرم برآورده بشه و محمد(ص) و علي(ع) بعد از خدا، نگه دارت باشند 🙂 A
مطمئنم که از شدت ایمانه ….منم آرزوی قلبیم براورده شدن آرزوهای خواهر مهربونمه که همیشه منو شرمنده میکنه….
خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي دوستت دارم…. از ته ته دلم! Y
دل به دل راه داره ….منم دوستت دارم یه دنیا….
ميشه برام دعا كني بازم؟! :>
آخه خواهر گلم این سوال داره ….
فدای همه خوبیات …من تنها کاری که میتونم در جواب این همه محبتت انجام بدم دعاست برای خوشبختی و موفقیتت ….البته که می خیلی کوچیک تر از این حرفام ….میدونم….
%)
-*
سلام. ممنونم که اومدید به بلاگم سر زدید و ارزوهای خوب خوب کردید برام . سبک نوشتنتون برام جذابه. به خاطر همین شروع کردم به خوندن ارشیوتون . دوست دارم لینکتون کنم اگر اجازه بدید و بفرمایید با چه اسمی؟ با ارزوی بهترین ها
خواهش میکنم …ممنون از محبتتون ….شما با همون اسم من و بابا سهیل لینک کنید …. A) A) A)