shole zard

امروز …
نذری …
شُله زرد…
هر کسی تو حال و هوای خودش بود و با دنیای خودش حال میکرد….
و من به این زردی شُل فک می کردم که موقع هم زدن یکی اسم علی توش دیده بود و یکی الله و یکی قسم جون مادرش رو می خورد که محمد رو دیده ….!!
…….
………………….
…سهیل.

23 thoughts on “shole zard

  • فوریه 2, 2011 at 7:58 ب.ظ
    Permalink

    اوللللللللللللللللللللللللمممممممممممم

    Reply
    • فوریه 5, 2011 at 5:50 ب.ظ
      Permalink

      خب حالا كه چي؟!!!
      جنبه داشته باش!!! 😀

      Reply
  • فوریه 2, 2011 at 8:04 ب.ظ
    Permalink

    سلام داداشی جونم. ممنون اومدی پیشم. خوبی؟خوشی؟بابا دلم واست یه دنیا تنگیده چرا اینقدر کم پیدایی؟ کلک سرت کجا بنده که دیر به دیر به ماسر میزنی؟امروز ما هم شوله زرد داشتیم.پدرم در اومد تا آماده شد اما وقتی آماده شدو بوی زعفران و گلاب فضای خونه روپر کرد یه حس خوب داشتم.به نظرم اینکه میگن درشو بگذارین اسم یه بزرگی می اوفته این بیشتر تصورات ماست تا اینکه واقعا اسمی بیافته شایدم من اشتباه فکر میکنم….دوست دارم هوارتا :X Y -* بازم دوست دارم داداش گلم A

    Reply
    • فوریه 3, 2011 at 2:12 ق.ظ
      Permalink

      دل به دل راه داره رها … Y
      دلیل کم پیدایی هم درگیری های زیاده زندگیه ….. 🙂
      فدای تو مهربونم…. -*

      Reply
  • فوریه 2, 2011 at 8:46 ب.ظ
    Permalink

    سلامممممممممممممممممممممممممم/………بااین دختره زودتراومد :)) …..خوبی؟خوش میگذره؟ماهم شله زردداشتیم….جات خالی…البته خودتونم که داشتین :)) من نپرسیدم چه اسمی در اومده 😀 اصلا سردیگم نرفتم…فقط پارسا :)) …گفتم برم طرف دیگ بایدپارسارابکشم بیرون…بی خیال شدم :)) امیدوارم همیشه زندگی بروقف مرادت باشه وبهت خوش بگذره :X مواظب خودت باش…بای A

    Reply
    • فوریه 3, 2011 at 2:09 ق.ظ
      Permalink

      به به ….می بینم که همه دسته جمعی شله زرد داشتیم …. 😉
      الهی قربون رفیقم بشم که مثل خودمه و میخواد با کله بپره تو دیگ …. Y

      Reply
    • فوریه 5, 2011 at 5:52 ب.ظ
      Permalink

      منظورت وفق ه عزيزم؟! :X

      Reply
  • فوریه 3, 2011 at 12:26 ق.ظ
    Permalink

    من خیلی واسم عجیبه …راستش خودم تا به حال به چش م ندیدم…پس نمیتونم منکرش بشم
    یا که تاییدش کنم…
    اما ته دلم قبول ندارم …جس میکنم یه جور تصویر تلقینیه!!!!
    اینجا چند نفر نویسنده میباشند؟؟

    Reply
    • فوریه 3, 2011 at 2:02 ق.ظ
      Permalink

      اینجا دو نفر هستن ….خودم و بابام…یا بهتر بگم من و پسرم….!

      Reply
  • فوریه 3, 2011 at 10:43 ق.ظ
    Permalink

    میبینم زدی تو خط خرافات ؟
    من چرا شله زرد نخوردم ؟(هـــــــــــــــــــــــــــــی روزگار خواهر زاده هم خواهر زاده های قدیم)
    ولی دوستت که دارم .
    یه کم دقت میکردی اسم خاله صبا رو تو دیگه میدی:))

    Reply
    • فوریه 3, 2011 at 12:05 ب.ظ
      Permalink

      والا ما خودمون هم باور نداربم….ولی گویا کلی اسم و فامیل دیده بودن …. 😀
      خب خاله جون آدرس میدادی میگفتم برات بفرستن … ;;)
      فدای یه تار موت ….منم میدوستمت… -*

      Reply
    • فوریه 5, 2011 at 5:59 ب.ظ
      Permalink

      جسارتاً، كاش ياد بگيريم روي عقايد پاك همديگه اسم خرافات نگذاريم صباي عزيز!
      گمونم اين اولين پله ي دموكراسي باشه، نيست؟!

      Reply
  • فوریه 4, 2011 at 11:54 ب.ظ
    Permalink

    چی بگم از کجا بگم
    دردمو با کیا بگم
    بهتره که دم نزنم
    حرفی از عشقم نزنم……
    اینم جواب سوالت////
    راستی خیلی منتظرت بودم بی معرفت

    Reply
    • فوریه 5, 2011 at 2:56 ق.ظ
      Permalink

      خدا نکنه خواهری من درد و غم داشته باشه Y ….بهدشم درسته این داداش سهیل شما کوچیکه و خیلی هم کوچیکه اما دلش جا داره برای تمام دردای خواهر مهربونش…… -*
      ابن چند وقت واقعا سرم شلوغ بود ….ببخش به بزرگیت این بی معرفتی هامون رو …. :>

      Reply
  • فوریه 5, 2011 at 5:56 ب.ظ
    Permalink

    والا من كه چند سال پيش با همين جفت چشمام ديدم كه اسم علي(ع) روي آش بود!
    نمي دونم قضيه اش چيه واقعاً!
    شايد واقعاً قدرت تلقينه يا شدت ايمان!!
    هرچه كه هست آرزو مي كنم همه ي آرزوهاي عزيزترين برادرم برآورده بشه و محمد(ص) و علي(ع) بعد از خدا، نگه دارت باشند 🙂 A

    Reply
    • فوریه 6, 2011 at 2:04 ق.ظ
      Permalink

      مطمئنم که از شدت ایمانه ….منم آرزوی قلبیم براورده شدن آرزوهای خواهر مهربونمه که همیشه منو شرمنده میکنه….

      Reply
  • فوریه 5, 2011 at 5:57 ب.ظ
    Permalink

    خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي دوستت دارم…. از ته ته دلم! Y

    Reply
    • فوریه 6, 2011 at 2:00 ق.ظ
      Permalink

      دل به دل راه داره ….منم دوستت دارم یه دنیا….

      Reply
  • فوریه 5, 2011 at 5:57 ب.ظ
    Permalink

    ميشه برام دعا كني بازم؟! :>

    Reply
    • فوریه 6, 2011 at 1:50 ق.ظ
      Permalink

      آخه خواهر گلم این سوال داره ….
      فدای همه خوبیات …من تنها کاری که میتونم در جواب این همه محبتت انجام بدم دعاست برای خوشبختی و موفقیتت ….البته که می خیلی کوچیک تر از این حرفام ….میدونم….

      Reply
  • فوریه 8, 2011 at 6:49 ب.ظ
    Permalink

    سلام. ممنونم که اومدید به بلاگم سر زدید و ارزوهای خوب خوب کردید برام . سبک نوشتنتون برام جذابه. به خاطر همین شروع کردم به خوندن ارشیوتون . دوست دارم لینکتون کنم اگر اجازه بدید و بفرمایید با چه اسمی؟ با ارزوی بهترین ها

    Reply
    • فوریه 12, 2011 at 10:41 ب.ظ
      Permalink

      خواهش میکنم …ممنون از محبتتون ….شما با همون اسم من و بابا سهیل لینک کنید …. A) A) A)

      Reply

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *